اشکهای تلخی که بر گورها می چکند ،

حرفهای شیرینی هستند

که

روزگاری باید بر زبان می آمدند !

نقد 1 بر نکوداشت پیر طریقت ارسلان فلاح حجت انصاری ملقب به « امیر »

بی مقدمه ، ان شاء الله آنجه فراخور کلمه ی زیبای نکوداشت بوده و هست از محفل دوم اسفند ماه 97 در تالار سبز لاهیجان گرفته باشیم ، چرا که اکثر بازماندگان نسل های گذشته و آن دوران وصف ناشدنی در حضور آقای انصاری استاد خرد و اخلاق که هم بود و هم نبود حاضر شده بودنند . اما از برنامه ی تنظیم و ارائه شده ی کلیشه ایی که بنام نامی  ارسلان فلاح حجت انصاری که برای تعداد ی افراد مجهول هویه سالیان سال بعد از اون دوران طلایی و امروز که به ظاهر با ظاهری آراسته تر ! در برگذاری و استقبال دوستان ، خود را پیشقدم جا میزدنند و در نمادی دیگر از جمله  درکلیپ ها به تبلیغ تفکر ی خود می پرداخته اند بگمانم نه تنها مورد استقبال اکثرحضار قرار نداشت بلکه مطمیناً . !!! و ناگفته های زیادی را در دیدارهای شخصی و خصوصی خود خواهند نکاشت .

اگر نبود بیانات آقای حسین نقاشی بعنوان مجری برنامه و سخنرانی محتوای دکتر امین ناصری و اجرای برنامه و دکلمه ی دخت امیرخان که به زحمت فراوان و فراوانتر پس از گذشتن از فلترهای ناخوشآیند برگذار کنندگان در ردیف پایانی « ردیف 12 برنامه » که با جنجال و .!!  در نهایت به یک ردیف بالاتر « ردیف 11 برنامه » به اجرا در آمد در حالی که چشم به چشم آن پیر طریقت در اجرا ی دختش به او دوخته شده بود ، بگمانم پخش کلیپ ها ی تکراری ( به استثناء سخنان بی غل و غش خانم انصاری ) ، تکرار تبلیغات فردی کسانی بود که خود را سالیان سال به امیر ، امیری که درب خانه اش بسوی همه و همه باز بوده و هست چسبانیده تا از امواج ساطع اش که در اجرا ی دکلمه ی خانواده اش توسط دخترش آمده است ،که هرگز برجان دل آنان ننشسته تا  عطر و بوی بگیرند و جایگاهی در این شهر و دیار بنام خود بسازند !!

خدا را شاکریم که استاد حسن علیپور و حسین آقای نقاشی « مجری برنامه » به  مستندات ، کلام ، آیات و نشانه های اشاره داشته اند که جو نکوداشت را به آن همه دوست داران و عاشقان عملکرد پیرطریقت ، لعاب امیر را داشته باشد نه لعاب کذب و کلیشه ایی و خود محوری محدود اشخاص امتحان پس داده و . !! را ، ایکاش آقای ندیمی نماینده ادوار گذشته شهرستان لاهیجان را هم به افراد کلیپ اضافه می نمودنند تا پروژه تکمیل تر می شد !!!

 ما که به تقدیر چهار دهه از شش دهه زندگی اش را در کنار یا در جوارش زیسته ایم ( ناگفته نماند که هویت خود را از زمان مرحوم نشدن پدر و مادر واقعی ام ظاهراً گم کرده بودم که همین آقایان خود محور و . مرا به « احمد خانم » ، می نامیدند ، هر چند به « داداشی » هم در منزل انصاری شهرت داشته باشم و « انصاری » در منزل پدری ام ! ) ، نه حضور و نه رفتن اختیاری « تاکید دارم حضور و رفتن اختیاری » استاد انصاری را در خانه ، آشیانه و کاشانه ی آنانی ندیده ام که صحنه ساز و مصاحبه شوندگان کلیپ ها زندگی امیرخان در نکوداشت او ، خود را مطرح کرده و می نمایند « البته استاد علیپور و دکتر صالح مستتنی اند »

انصاری در این چهار دهه ی حضورم منزل :

-         یا در حال مطالعه ، کار آفرینی ، رخت شوئی و ظرف شوئی بود  و یا در باغچه و باغ مشغول کار و شخم زدن

-         اگر صله رحم او را که فراگیر بود به کناربگذاریم او را در مساجد ، قبرستانها ، مجالس عوام ، محله و مغازه های محلی و سنتی ، مدرسه  و مجلس و . ، و در منازل  مهدیپور در بازکیاگوراب ، مهندس شهیدی ملقب به « فرزند » از جیحون تهران تا بهارشمالی و فرحزاد ، منزل داراب خان در تهران ، آقای کاظم اکبری در لاشیدان ، منزل عطابخش از شهرک قدس تا کرج و صیقل سرا ، منزل آقای اسلامی از تهران تا قاسم آباد ، منزل آقای اکبری در شیخ علیکلایه  ، منزل آزادخواه در رودبنه ، منازل آقایان امین ناصری  و فلاح در آستانه اشرفیه ، منزل حسین صدر ممتاز در لاکمسر و منازل آقایان : شیخ مهدوی ، شیخ حجتی سعیدی ، فقیه ، جواد آقای سعیدی ، . در لاهیجان ، سراغ ندارم جای دیگری را به میل و رغبت و به پای خود رفته باشد .

تهیه و تنظیم و ارایه کنندگان نکوداشت این پیر طریقت نه تنها نام و یاد و خاطره ای از اینان تهیه و نقل ننموده اند از صادق ترین افراد دورو برش که گاه به گاه آقای انصاری از این و آن سراغشان را میگرفت از قلم و نمایش خود انداختند !  هر چند سایه آنان به محفل سنگینی خاصی میداد !

آنان در نمایش خود از نام بردن اسم اصلی فرزندان پدر « ارسلان فلاح حجت انصاری » که برگرفته از نگرش فکری رسول گونه اش و اعتقاد به مولایش بود اگر چه بگمانم او فراتر از شعیه و سنی می اندیشد و حرف ، حدیث های در تنهای خود برای « چاه » می زد و ما هم به جوانی و کنجکاوی خود از « چاه » می شنیدیم و به نقاشی های خود از این مرد بزرگ می افزودیم ، ابا داشته اند و زینب را به زهره ، فاطمه را به منیر ، خدیجه را به کیمیا ، آمنه را به سیده ، محمد را به محسن و علی را به مهدی در قلم و مقاله ی خود استوار داشته ! ( خدا را شکر طوبی « همسر فداکار پدر » که نامش همیشه و همه حال ورد زبان آقای انصاری بعد از نام والده « مادرش » که بگمانم صبر و شکیبایی و تحمل مصائیب روزگار را پدر از والده  به ارث برده  « داستان و راستان ارتباطش مقوله ی جدای را می طلبد فقط بدانیم که کفن و دفن آن مرحومه را پس از شستن نعشش در حیاط منزل خودش با آب چاه شخصاً عهده دار بود ، بوده و هست به نیکی آورده اند .) خانم انصاری هم شاید زبان شیرین مادری را مناسب می ببیند تا به مناسبت روز جهانی زبان مادری « InternationaI Mother Language Day 2019  » ، Feb21 مطابق با دوم اسفند ماه 1397 که در قلم و مقاله ی سرکار خانم جمشیدی ناپیدا بود یادی نماید .   

 

نقد 2 :



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جدیدترین مطالب دنیای مهندسی تنبورکده یوزر پسورد نود 32 ، لایسنس نود 32 ، آپدیت نود 32 | eset-32.blog.ir برنامه نویسی honarfardi1 fastfoodshop هنر روز Jeff fasdert اوین رپ